سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















وقایع اتفاقیه!!!

سلام.

تعجب کردید؟؟!
بله!
متاسفانه بنده به دلیل مشغله ی زیاد خیلی وقت نوشتن ندارم. به هرحال از همه ی بزرگوارانی که اصرار بر نوشتن بنده در این جا دارن عذرخواهی می کنم که بیشتر از این ها فرصت ندارم.
عکسی که می بینید بچه های خانواده ی بانو هستن که در این سن و سال هستن. البته این عکس مربوط به تابستان سال قبل هست که از شاهکارهای شکار لحظه ی بانوی بنده ست!! چند تا لپ تاپ در این عکس می بینید؟!

بچه های تکنولوژی


چند روز پیش داشتیم با هم عکس ها رو می دیدیم که این عکس توجهم رو جلب کرد  و باعث نوشتن این موضوع شد. با بانو صحبت می کردیم که ما کودکی مون رو با چه بازی هایی گذروندیم و بچه های این دوره چه طور؟ ماها بیشتر به بازی های جمعی علاقه داشتیم؛ حتا تا جایی که پدر و  مادرها را هم به بازی می کشیدیم. لحظه شماری می کردیم که خانواده روزی جایی جمع بشن و با اکثریت اون ها به بازی های جمعی بنشینیم. پُر یا پوچ، شه داد و بی داد، نام و شهرت، هفت سنگ، والیبال، وسطی، بدمینتون، فوتبال و ... بازی هایی بود که معمولن با تمام اعضای خانواده انجام می شد؛ یا این که حداقل عده ای که از انجام بازی ناتوان بودن به تماشای بازی و تشویق می نشستند. حتا بانو گاهی از پدربزرگ مرحومشون تعریف می کنن که در بازی ها همراه بقیه می شدن (البته قابل ذکره که اون بزرگوار، روحانی و بزرگ شهرشون بودن).

حالا این هم بچه های نسل بعد از ما هستن و بچه های ما!

چند نکته با دیدن این عکس به ذهن بنده رسید:

اول این که چه قدر بچه های ما وابسته به تکنولوژی شدن؛ به طوری که الان داشتنِ یک لپ تاپ و موبایل از خواسته های اولیه ی اون هاست و وقتی هم که این خواسته رو والدینشون اجابت می کنن، براشون خیلی اهمیتی نداره. انگار وظیفه ی پدر و مادر بوده که تازه کمی هم دیر انجامش دادن!!!!!!!

دوم این که باید دید ما با خودمون و بچه هامون چه کردیم و چه رفتاری نشون دادیم که حالا این نتیجه ش شده. از این امکانات به چه چیزهایی می رسن که در جمع بهش نرسیدن؟ این گوشه گیری بی توجه به دیگران از چه چیزی ناشی شده؟ الگوهای اون ها ما بودیم آیا؟ در جمع شدن هامون بی دقتی کردیم یا در ارائه ی الگوی رفتاری و نه گفتاری؟ چرا بچه هامون حتا وقتی این امکانات رو هم ندارن، از جمع فراری هستن؟

و البته این آفت بزرگیه. ما بسیاری از داشته هامون رو از جمع های پر برکت خانواده داریم که حالا بچه های ما این بخش عظیم سرمایه رو ندارن.

نکته ی بعد این که اگر بچه های ما با این وسایل سرگرم نباشن، با توجه به این که بازی جمعی رو هم نیاموختن یا اهلش نیستند، آیا ما جای گزین مناسبی براشون تهیه کردیم؟

و نکته ی آخر این که اصلن اگر اون ها از ما درخواست بازی های زمان خودمون رو بکنن، چه قدر حوصله و وقتش رو داریم که با اون ها بازی کنیم و سرگرمشون کنیم، اون طور که پدران و مادران ما انجام دادن؟؟

به نظرم نکته ی آخر اصلی ترین قسمت بحثه. بیشتر بهش فکر کنیم.

***

پی نوشت:
بانو:

-بالاخره ما نمُردیم و بعد از مدت ها چشممون به نوشته ی جناب امیرکبیر روشن شد! ناگفته نمونه که به علت این که ایشون به مسافرت رفتن، تایپ این مطلب و به روز کردن وبلاگ باز به دوش بنده بود. اما خب انصافن این نوشته ارزشش رو داره.

این هم گوسفندی که قراره به مناسبت نوشتن مطلب توسط اعلی حضرت قربونی کنیم!!!

- این پارسی بلاگ هم قاطیده! نه عکس رو می شه کوچک کرد؛ نه رنگ نوشته ها رو تغییر می ده و نه سایزشون رو. وگرنه این پی نوشت باید کوچک می بود! شرمندگی ش واسه مدیران پارسی بلاگ!
دعامون کنین!


نوشته شده در جمعه 88/3/1ساعت 2:8 عصر توسط امیرکبیر نظرات ( ) |


Design By : Pichak