سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















وقایع اتفاقیه!!!

امروز چهارم مهر، اول مهر من بود! با سلام و صلوات عازم شدم.

در ورودی مدرسه با پلاکارد تبریک سال تحصیلی و ماه رمضان مزین بود و پلاکارد در سالن نیز تقارن بهار علم و قرآن را تبریک می گفت. وارد مدرسه شدم؛ دانش آموزان قدیمی: سلام آقای ... (!) و جدید الورودها مانده بودند که من چه کسی هستم؟!

بعضی موهایشان را آن چنان کوتاه کرده بودند که نور آفتاب را انعکاس می داد و خورشید را شرمنده می کرد؛ که اینان پیروان واقعی مقررات دبیرستان بودند.بعضی دیگر متعادل و بعضی آن گونه که انگار در جنگل زندگی می کنند!

یادم آمد:‏

آن روز که ندای مظلومیت علی-علیه السلام- کمک شیعیان در برابر سقیفه را می طلبید، مردمان سه دسته بودند:‏

دسته ی اول فرمان بران واقعی که سرها را کاملا تراشیدند؛ دسته ی بعد که نیمی از سر را نتراشیده نهادند؛ و بالاخره دسته ی سوم که در جنگل سقیفه گرد هم آمده بودند.

اما به راستی اگر ما در آن زمان بودیم، در کدام دسته جای داشتیم... ؟


نوشته شده در پنج شنبه 86/7/5ساعت 12:36 صبح توسط امیرکبیر نظرات ( ) |


Design By : Pichak