سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















وقایع اتفاقیه!!!

نمی دونم برای شما هم اتفاق افتاده که خیلی وقت ها اوضاع اون طوری که فکر می کردین و انتظار داشتین پیش نرفته و کاملن برعکس شده و شما حکمتشو نفهمیدین و ناراحت هم شدین و یه وقتایی هم خدای نکرده ناشکری نفهمیده و ناخواسته...

حدود یک سال پیش کارشناس کامپیوتر اداره ی ما مرخصی بدون حقوق برای 2 سال گرفت و طبق قوانین یک نفر دیگه رو به صورت قرارداد موقت به جای اون به کار گرفتن. خب نفس این مدل قراردادها تا بازگشت به کار اون شخصیه که در مرخصی هست؛ اما از قضا این همکار جدید بسیار فعال و از نظر علمی خیلی باسواد بود و سیستم های اداره ی ما رو به کل تغییر داد و ... .

همه ی اوضاع بر وفق مراد بود تا این که همکار سابق یک مرتبه تصمیمش عوض شد و قبل از 1 سال برگشتن. اما چون اون همکار جدید، بسیار کاری بود و همه بیش از حد ازش راضی بودن، در تلاش بودن که بتونن ایشون رو به نحوی در سازمان نگه دارن. به هر حال خرد جمعی به این قرار گرفت که با تبدیل مدل قرارداد این بنده خدا ایشون در شغلی با رده ی پایین تر فعلن در سازمان مشغول بشن. خب چون هم مدل قرارداد و هم رده ی شغلی تغییر کرده بود حقوق این بنده خدا حدود 100 هزار تومن کم می شد و بالاجبار باید در یک رده ی پایین تر و غیرتخصصی ش مشغول می شد، خیلی ناراحت بود. هرچند راضی...

اما امروز یک دستورالعمل مبنی بر این احتمال که قراره همکارانی رو که با این مدل قرارداد اخیر در سازمان مشغولن، به زودی تبدیل به نیمه رسمی کنن، بهمون رسید. خیلی جالب بود که اگر این اتفاقات نمی افتاد و قرارداد این همکارمون به مدل جدید عوض نمی شد، حالا شامل این دستورالعمل نمی شد.

برای همه مون از این مدل اتفاقات زیاد افتاده، و شاید گاهی به ناشکری هم افتادیم اما بعدها حکمتش رو فهمیدیم؛ زود یا دیر. گرچه ممکنه گاهی هم حکمتش رو بالاخره نفهمیم؛ و قرار هم نبوده که ما حتمن همه رو بفهمیم.

و چه خوب گفته که:

رشته ای بر گردنم افکنده دوست                 می کشد هر جا که خاطرخواه اوست


نوشته شده در جمعه 89/2/3ساعت 12:16 صبح توسط بانو نظرات ( ) |


Design By : Pichak