سفارش تبلیغ
صبا ویژن






















وقایع اتفاقیه!!!

سلام.

امروز با عده ای از دوستان قرار بود به مناسبت تولد امام حسن مجتبی –علیه السلام- بریم بیمارستان ها و ضمن عیادت و تبریک به بیماران، بسته هایی رو که آماده کرده بودیم بهشون هدیه کنیم. البته من چون یه روز جمعه داشتم که می تونستم کنار همسرم باشم، قرار نبود برم. اما خیلی خاص، امام حسن –علیه السلام – فرصت نوکری رو واسه ی هر دومون (من و امیرکبیر) مهیا کرد. جریانش بماند... .

رفتیم و چون بزرگترین بیمارستان شهر بود و حدود 60 بخش مختلف داشت، تقریبا 3 ساعت اون جا بودیم. البته به خاطر شرایط خاص بیماران اجازه ی رفتن به همه ی بخش ها نبود.

برخورد بیماران و همراهانشون جالب بود. توی یک اتاق یک زوج بستری بودن. فکر می کنم تصادف کرده بودن و هر دو شکستگی و ... . تا اسم کریم اهل بیت-علیهم السلام- رو شنیدن، اشک هاشون جاری شد. همه همین طور بودن. آخه معمولا کسی که توی بیمارستان بستری می شه، یه اضطرار عجیبی داره. به هرحال واسه خودمون تذکر خیلی خوبی بود. که یادمون به این بزرگواران-علیهم السلام- نیست مگر مواقع اضطرار. خدا نصیب نکنه. صحنه های جالبی نبود.

وقتی اومدیم بیرون، به همراهانمون گفتم: خیلی سخت نیست که به عنوان بیمار گذرتون به این جاها بیفته؛ اما دعا کنین در لباس همراه بیمار نخواین بیاین که خیلی سخت تره، خیلی... .


نوشته شده در جمعه 86/7/6ساعت 5:17 عصر توسط بانو نظرات ( ) |


Design By : Pichak